صورتگرایی در واکاوی زبان
صورتگرایان در واکاوی زبان، آن را به دو بخش: خبری و ادبی تقسیم مینمایند. از منظر آنان، غرض زبان خبری ایجاد ارتباط است، اما هدف زبان ادبی آفرینش هنری و خلق زیبایی و انتقال احساسات و عواطف به مخاطبان است (علوی مقدم،1377: 66)؛ به این معنا شاعر زبانی را میآفریند که از توانایی عینیّت بخشی به عواطف و ارایة آن برخوردار باشد. بیگمان، چنین زبانی که زبانی عاطفی است، متفاوت از زبان خبری است.
لزوم توجّه به زبان ادبی و کارکرد آن با تحقیقات فردینان دوسوسور احساس گردید. او نخستین پژوهندهای است که از رهگذر مسایل و مباحث زبانشناسی به بررسی مسایل مربوط به ادبیّات پرداخت. گروهی از زبانشناسان چک و صورتگرایان روس، مطالبی را که فردینان دوسوسور در باب ادبیّات مطرح ساخت، مبنای تحلیلهای جدّّی خود قرار دادند. در میان این گروه زبانشناسان، باید پیش از همه به موکارفسکی، هاورانک و اشکلوفسکی توجّه داشت، زیرا اعتقاد به نقش ادبی زبان ریشه در آرای این سه تن دارد. گفتنی است که در باور زبانشناسان و صورتگرایان دو فرآیند خودکاری و برجستهسازی در زبان وجود دارد که فرآیند خودکاری زبان، برای بیان موضوع بهکار گرفته میشود، ولی برجستهسازی بهکاربردن زبان است به گونهای که شیوۀ بیان آن، نظر را به خود جلب نماید. در میان این سه زبانشناس، هاورانک در مقابل فرآیند خودکاری زبان به فرآیند برجستهسازی عنایت داشت. موکارفسکی با گسترش دیدگاه هاورانک به این نتیجه رسید که زبان ادبی نه برای ایجاد ارتباط، بلکه برای ارجاع به خود به کار میرود. او افزون بر این، برجستهسازی را به عنوان انحراف هنری از مؤلفههای دستوری زبان هنجار معرّفی نمود.
یاکوبسن هم به نقش ادبی زبان توجّهی دقیقتر نشان داد. (صفوی، 28:1373) او اعتقاد داشت که پژوهش در زمینة کارکرد ادبی یا شعری، بدون در نظر گرفتن مسایل کلّی مربوط به زبان مثمر ثمر نخواهد بود. از سویی دیگر، «بررسی و مداقّه دربارۀ زبان مستلزم بررسی همه جانبۀ کارکرد شعری زبان است.» (علیپور 18:1378) زیرا، زبان مادۀ اصلی و اساسی ادبیّات در گستردهترین و اختصاصیترین مفهوم آن است.
شعر با نثر از نظر عناصر و سازههای زبانی مورد استفادۀ آنها تفاوتی ندارد. اختلاف آنها در شیوۀ ترکیب این عناصر است. از این رو، میتوان گفت که زبان ادبی، نوعی انحراف از زبان معیار است. البته، هر نوع انحرافی را نمیتوان شعر به شمار آورد، زیرا عمل زبان شعری برخلاف عمل زبانی که اطلاعرسانی است، نوعی تهاجم سازمانیافته بر زبان محاوره یا اطلاعرسانی است. در زبان ادبی که نشانه به طور مستقیم مصداق را هدف نمیگیرد، غرض کلمه نشان دادن اطلاعات در باب شیئی خاص نیست، بلکه هدف اضافه نمودن بار دلالتهای ضمنی به کلمه است که در دلالت صریح آن کلمه وجود ندارد. هر قدر که بار ضمنی کلمه یا زبان بیشتر باشد، خصلت آن شاعرانهتر میشود. (قحجرانی، بیتا: 25). بر این پایه در گفتار معمولی دریافتهای ما از واقعیتها و پاسخ به آن بیروح و ملالآور و به عقیدۀ فرمالیستها خودکار است، ولی «ادبیّات با وارد ساختن ما به دریافتی پرهیجان از زبان پاسخهای عادی ما را جانی تازه میبخشد و اشیا را قابل درکتر میکند.» (ایگلون، 55:1368) در چنین حالتی، زبان کارکرد شعری دارد و به عنوان ساختاری مطرح میگردد که اجزای آن در آفرینش این نقش در پیوند با یکدیگر مؤثّر واقع میشوند. با این مقدمه و تأکید بر این نکته که زبان ادبی – زبان شاعرانه- نوعی زبان است و باید به آن از منظر زبانشناسی نگریست، در این مقال بر آنیم که تا زبان ادبی رودکی، این باغبان ایرانیتبار را که نقش سازندهای در تکامل و شکوفایی گلبوتههای زبان و ادب پارسی داشته است، مورد کند و کاو قرار دهیم. زبان سترگ و استواری که شاخ و برگ گستردۀ آن در فضای زبان ادبی ایران زمین تا به امروز افشان گردیده است.
فاطمه مدرسی - تأمّلی در زبان ادبی رودکی