دستبند
متی بن یونس در ترجمهٔ کتاب شعر ارسطو choros را به دستبند ترجمه کرده. آن معنای دستبند که مشهور است نوعی رقص دایرهوار است که افراد، زن یا مرد، دست هم را میگرفتهاند و حلقهای میساختهاند و میرقصیدهاند. اینکه متی برای ترجمهٔ گروه خوانندگان و بازیگران و رقاصان یک لفظ فارسی را انتخاب کرده معلوم میکند که این کلمه در جامعهٔ او، در آن قرون نخستین بعد از اسلام، از چند قرن قبل آشنا بوده است و این چیزی است که از اشارات شاعران عرب به رواج رقص دستبند در نوروز و روزهای قبل از عید نیز بر ما معلوم میشود. شعرای فارسیزبان، مانند فردوسی و اسدی، نیز از این رقص که با خوانندگی و رامش همراه بوده یاد کردهاند (به لغتنامهٔ دهخدا، ذیل دستبَند و دستَبَند، رجوع فرمایند) و از این جا معلوم میشود که این رقص برای آنان هم آشنا بوده است.
از تحقیقات درست دربارهٔ این لغت و لوازم آن بیاطلاعم، ولی چنین مینماید که دستبند چیزی بیش از رقص و رامشگری (توجه شود که دستبند نام یکی یا نوعی از نواها و الحان نیز بوده است؛ رجوع فرمایند به لغتنامه) بوده باشد. در لغتنامه از اقرب الموارد نقل شده که بازیی است از مجوس مانند رقص. از شواهد استعمال این کلمه در شعر عرب که دیگران نقل کردهاند چند بیت است از ابن معتز:
اشرب غداةَ النیروزِ صافیةً
ایّامُها فی السّرورِ ساعاتُ
قد ظهَرَ الجنُّ فی النّهارِ لنا
منهم صفوف و دستبنداتُ ...
و رُکّب القبحُ فوقَ حُسنِهم
و فی سماجاتهم ملاحاتُ
دستبندات در این جا دستهٔ رقاصان است. سماجه صورتک است* و معلوم میکند اینها چهرههای خودشان را با صورتک میپوشانیدهاند (در ماجرای دستگیری افشین هم معروف است که جز کتابهای فرس در خانهٔ او سماجههایی نیز یافتهاند).
حال همین لغت را متی در ترجمهٔ choros آورده. این لغت یونانی در لفظ به معنای حلقه و گروه و رقصِ همراه با خواندن و جای رقص است (یک معنای دستبند فارسی هم مطلقِ حلقه است؛ به همان لغتنامه رجوع فرمایند). گمان ما این است که در دربار ساسانی با چیزی از نمایشهای یونانی آشنا بودهاند و آن را اجرا میکردهاند (چیزی مانند آنچه دربارهٔ دربار اشکانیان گفتهاند و لااقل یک سند تاریخی از آن در ماجرای کشته شدن کراسوس به دست است) و دستبند لفظی بوده با بار معنایی و فرهنگی بیشتر (بیشتر از صِرفِ رقص) و این را بالطبع از جامعهٔ عربی نگرفته بوده است. اگر این فرض درست باشد، موجب ترجمهٔ choros به دستبند در کتاب متی صرف تشابه ظاهری نبوده است.
نمایشهای یونانی از زمان اسکندر وارد ایران شده و برای این کار محلهایی نیز ساخته بودهاند. ظاهراً دستبند از قرنها قبل به معنایی "واقعیتر" در ترجمهٔ choros به کار میرفته (نه فقط در معنای نوعی رقص) و همین باعث شده که متی آن را همچون اصطلاح به کار برد؛ جزئیات امر و اقامهٔ ادله بر عهدهٔ اهل هنر نمایش و موسیقی، اگر تا کنون چیزی نگفته باشند که بنده از آن بیخبر باشم.
* سماجه به معنی زشتی هم هست و در بیت ابن معتز به این معنی هم نظر بوده. آقای دکتر مهدی کمالی بنده را متوجه کردند که همین لغت را ابن سینا نیز در مبحث شعر منطق شفا، به هنگام سخن گفتن از کمدی (قومودیا)، به کار برده است. قدری جستوجو معلوم کرد که مترجمان امروزی ما معنای صورتک را در آن عبارت درنیافتهاند.
سید احمدرضا قائممقامی